هنگامی که سابرینا به خیانت احتمالی شوهرش فلچر در سفرهای متعدد تجاری خود به پاریس مشکوک شد ، متوجه شد که او همسر دیگری دارد و معاملات غیرقانونی تجاری با وی را فاش می کند...
فیلم دو داستان در هم تنیده را روایت می کند: یکی داستان رابرت، یک نیویورکی میان سال و درمانده که به صربستان سفر می کند تا در ازای دریافت پول با فردی به شکل سوری ازدواج کند و مدارک لازم برای مهاجرت به آمریکا را در اختیار او قرار دهد. اما برنامه درست پیش نمی رود چرا که رابرت پولی دریافت نمی کند. از سوی دیگر، یک مهاجر جوان صرب به اسم برانکو در نیویورک به سختی زندگی را گذرانده و سخت در تلاش است تا دوست دختر خود را به آمریکا بیاورد.
در بیمارستان ارتش بلگراد،زخمیان جنگ داخلی بوسنی مداوا می شوند.در بیمارستان آنها دوران جوانی و جنگ را به یاد می آورند.او پسر جوان؛"خلیل" یک مسلمان و "میلان" یک صرب در نزدیکی تونلی که شهرهای بلگراد و زاگرب را به هم متصل می کند بزرگ شده اند.آنها هیچوقت جرات وارد شدن به تونل را نداشته اند.دوازده سال بعد در جنگ داخلی بوسنی آنها مجبور می شوند وارد تونل شوند و...
داستان فیلم در مورد یک کارخانه زیرزمینی تولید سلاح های جنگی در بلگراد، طی جنگ جهانی دوم است. بعد از پایان جنگ جهانی، فروشنده ای که در بازار سیاه سلاح ها را به پارتیزان ها می فروشد، خبر اتمام جنگ را به کارگران کارخانه نمی دهد، و آن ها به تولید ادامه می دهند. سال ها بعد، آن ها از پناهگاه زیرزمینی خود بیرون می آیند و ...
دو زن جوان آمریکایی در یک تعطیلات مدیترانه ای به سر میبرند ، آشیانه ی آبی یک پری دریایی قاتل را که زیر یک قلعه نظامی متروکه پنهان شده است را میابند. اما این ماجراجویی شان باعث می شود که ...
«ماتکو» (سوردزان) با پسر هفده ساله ی خود، «زاره» (آیدینی) در کنار دانوب زندگی می کند. او پس از یک بدبیاری تجاری، به آدم تبهکار و پولداری به نام «دادان» (تودورویچ) بدهکار می شود. «دادان» خواهری به نام «آفرودیتا» (ابراهیمووا) دارد و می خواهد او را شوهر بدهد. «ماتکو» و «دادان» قرار می گذارند که «زاره» با «آفرودیتا» ازدواج کند. اما «زاره» به دختر دیگری دل بسته است و «آفرودیتا» هم منتظر مرد رؤیایی خویش است...