داستان زندگی یک خانواده اوکراینی در مرز روسیه و اوکراین در زمان شروع جنگ. ایرکا از ترک خانه خود امتناع می ورزد حتی زمانی که روستا توسط نیروهای مسلح تسخیر می شود و ...
پس از فرار از جنگ در سوریه، خانواده سلیمان در سراسر اروپا پراکنده شدند. لازگین با خانواده اش در اوکراین زندگی می کند، اما برادرش کوشنهاو در آلمان است، در حالی که برادر سوم در کردستان عراق و چهارمی در سوریه باقی مانده است. این باران هرگز متوقف نخواهد شد پسر لازگین آندری را دنبال می کند که اکنون داوطلب صلیب سرخ است و با یک درگیری نظامی دیگر، این بار در اوکراین، سروکار دارد و ...
سرهی جراح اوکراینی در منطقه درگیری در شرق اوکراین توسط نیروهای نظامی روسیه اسیر می شود و در زمان اسارت در معرض صحنه های هولناکی از تحقیر، خشونت و بی تفاوتی نسبت به زندگی انسان ها قرار می گیرد...
یک معلم فیزیک اوکراینی پس از تحمل یک تراژدی توسط سربازان مهاجم در دونباس، به دنبال انتقام است. او یک تک تیرانداز نخبه روسی را در نظر می گیرد که حذف او می تواند جریان درگیری را تغییر دهد...
یک معلم مدرسه زبان اوکراینی و یک دانش آموز نوجوان سرکش، هر دو از شهر شرقی لوهانسک، در زمان پرفراز و نشیب اشغال شهر توسط جدایی طلبان طرفدار روسیه، عاشق یکدیگر می شوند...
یک ژیمناست 15 ساله اوکراینی به سوئیس تبعید شد که در تلاش است تا جایی در مرکز ملی ورزشی این کشور بگیرد. هنگامی که شورش Euromaiden در کشور شروع می شود، با درگیر شدن خانواده او، نگرانی ها افزایش می یابد و ...
پیمایش در آشفتگی عاطفی ناشی از انتظار برای شروع زندگی در حین معاشرت با همکلاسی ها - بینشی رادیکال، معتبر و حساس نسبت به احساس ناراحت کننده جوان بودن و دیدگاهی درونی در مورد جوانان اوکراینی.
در دهکده ای کارپاتی،"ایوان" عاشق "ماریچکا" دختر قاتل پدر خود می شود.پس از چند ماه عزاداری او به زندگی بازگشته و با "پالاگنا" ازدواج می کند."پالاگنا" فرزند می خواهد اما ذهن او درگیر عشق گمشده اش است.برای جلب توجه او "پالاگنا" سحر و جادو را امتحان می کند و...
بیست و چهار پرتره از اوکراینی ها که در سالهای 1990 تا 1992 متولد شده اند ، تصویری از اولین نسل پس از اتحاد جماهیر شوروی و امروز اوکراین را تشکیل می دهند.
بئاتریس به زودی نابینا خواهد شد. او سعی می کند در تمام خیابان ها و تقاطع های پاریس گشت و گذار کند ، تا بعداً بتواند بدون چوب دستی حرکت کند. یک شب ، او در خیابان با یک پسر کتک خورده آشنا می شود و به او کمک می کند تا حواس خود را بازیابد و ...