ماجراهای فیلم در آیندهای نزدیک رخ میدهد و داستان مادری جوان است که پس از حملهی یک موجود بیگانهی مرموز به زمین، در تلاش است تا دو فرزندش را از طریق رودخانه به پناهگاهی امن برساند. این مادر که به فرزندانش آموخته تا برای آگاهی از خطرات، به خوبی از گوشهایشان استفاده کنند، چشمان خود و آنها را با چشم بند میبندد…
جوایز آکادمی یا اسکار ،مراسم اعطای جوایز سالانه آمریکا که توسط آکادمی علوم و هنرهای تصاویر متحرک به بهترین آثار صنعت سینما جهان اهدا میشود. این مراسم یکی از شاخصترین مراسمهای اهدای جوایز در جهان است و هر ساله در بیش از ۱۰۰ کشور جهان بهصورت زنده پخش میشود. جایزه اسکار یکی از نه جایزه از جوایز آکادمی است. نودمین مراسم اسکار با میزبانی جیمی کیمل برگذار شد.
یک مشاور سیاسی کارکشته ی آمریکایی به بولیوی فرستاده می شود تا رئیس جمهور سابقی را دوباره به ریاست برساند. در این راه باید با رقیب دیرینیه خودش که در جناح مقابل فعالیت دارد مقابله کند...
« مینیون ها » داستان سرآغاز این موجودات زرد دوست داشتنی را روایت می کند. مینیون ها به نظر می رسد که از زمان حیات بر روی کره زمین، همواره حضور داشته اند و به دنبال رئیسی برای خود بوده اند. آنها در طول زندگی شان در کنار روسای مختلفی اعم از تی-رکس، فرعون مصر و حتی دراکولا قرار گرفته اند اما هربار بر اثر اتفاقی باعث نابودی آنها شده اند. پس از گذشت سالها ، حالا مینیون ها که رئیسی را بالای سر خود نمی بینند دچار افسردگی شده اند و برای خارج شدن از این وضعیت، یکی از باهوش ترین آنها به نام کوین به همراه باب و استوارت، تصمیم می گیرند سفری را آغاز کنند تا بتوانند خود را از این وضعیت خارج کنند. آنها پس از یک سفر دریایی طولانی بالاخره به نیویورک می رسند و با زنی خبیث به نام اسکارلت (سندرا بولاک) آشنا می شوند که برنامه های پلیدی در سر دارد...
داستان فیلم در مورد دو فضانورد است ( جرج کلونی و ساندرا بولاک ) که بعد از یک حادثه سفینه آن ها متلاشی شده و آن دو در فضای بدون جاذبه سرگردان می شوند و باید به کمک یکدیگر راهی برای زنده ماندن پیدا کنند...
یک مامور ویژه سازمان اف بی آی به نام سارا آشبورن به تازگی مجبور شده همکار خانم بداخلاقی به نام شانون مولینز را که اهل بوستون است در کنار خود تحمل کند و سازمان از این دو خواسته در کنار یکدیگر یک باند مواد مخدر را شناسایی کرده و منهدم کنند. اما قرارگیری این دو نفر در کنار یکدیگر به این آسانی نیست...
یک مخترع جوان ۹ ساله بنام فرانسوفیل در شهر نیویورک به دنبال قفلی است که به کلیدی مرموزی که توسط پدرش جا گذاشته شده است بخورد. پدر او در حادثه ۱۱ سپتامبر جان سپرده است...
یک طراح جدول نشریات (ساندرا بولاک) عاشق یک فیلمبردار شبکه ی (توماس هیدن چرچ) CNN میشود و باور دارد که وی عشق گمشده ی زندگی اوست و تمام تلاشش را میکند تا به او بفهماند که آن دو برای یکدیگر آفریده شده اند...
«لیندا هنسن» (بولاک) همسرش را در حادثه ی اتومبیل از دست می دهد اما وقتی پس فردای مرگ همسرش از خواب بیدار می شود او را زنده می بیند و متوجه می شود که زمان به عقب برگشته است...
فیلم با اسباب کشی دکتری افسرده به نام «کیت فاستر» (سندرا بولاک) شروع می شود که از خانۀ زیبایش بروی دریاچه ای به شیکاگو میرود. در راه شیکاگو یاد داشتی برای مستاجر جدید خانه اش می گذارد و از او می خواهد که اگر نامه ای برای او آمد، به آدرس جدیدش در شیکاگو ارسال کند و درباره جاهای پای سگ مقابل درب و جعبۀ زیر شیروانی توضیحاتی می نویسد. کیت به بیمارستانی در شیکاگو می رود و شروع به کار می کند. دکتر سرپرست بخش او (شهره آغداشلو) با او گرم می گیرد و...
یک خانم خانه دار اهل برنتوود و همسرش که دادستان منطقهاست، یک مالک فروشگاه که ایرانیست، دو کارآگاه پلیس که عاشق و معشوق هم هستند، یک کارگردان تلویزیونی سیاه پوست آمریکایی و زنش، یک کلید ساز مکزیکی، دو رباینده ماشین، یک پلیس تازه کار و زوج میانسال کرهای، همه در لوس آنجلس زندگی میکنند و ...
داستان فیلم درباره «گریسی هارت» (ساندرا بولاک) مامور FBI است. پس از موفقیت او در دستگیری تروریست ها در مراسم ملکه زیبایی، از او در مراسم های گوناگون تجلیل میشود تا اینکه دوستان او به نامهای «شرلی» و «استن» در لاس وگاس ربوده میشوند. اکنون او تمام تلاش خود را برای نجات آنها از دست ربایندگان انجام میدهد و این در حالیست که FBI موافق به خطر افتادن جان بهترین مامور خود در این ماجرا نیست.
پس از سال ها تنش و درگیری بین مادر و دختر، سیداله دفترچه یادداشتی از دوست مادرش "یا یاس" پیدا می کند که در ان داستان های قدیمی مادرش و دوستش در ان نوشته شده است...
دو دانش آموز، «ریچارد هیوود» (گازلینگ) و «جاستین پندلتن» (پیت)، با این که انگیزه ای برای انجام جنایت ندارند، به فکر می افتند تا یک قربانی «تصادفی» انتخاب کنند و جنایت شان را به گردن خرده قاچاقچی محلی، «ری» (پن) بیندازند...
«گریسی هارت» (بولاک)، یکی از مأموران سرسخت FBI به خاطر اخلاق بد و پرخاش گرش، دوستان زیادی ندارد. قابلیت های واقعی «گریسی» زمانی محک می خورد که محل برپایی مراسم انتخاب ملکه ی زیبایی ایالات متحد مورد تهدید یک تروریست قرار می گیرد و او مأموریت می یابد تا با نفوذ در مراسم، به غائله خاتمه دهد.
"سانتوس" در منطقه ای از آمازون که "بولیوی" نام دارد زندگی می کند و خانه اش در اواسط جنگل های بارانی این منطقه قرار گرفته است. گروهی به همراه لیدری با نام "کاریزماتیک" در حال گذر از این منطقه هستند که ...
«گوئن کامینگز» (بولاک)، روزنامه نویس نیویورکی که به نوش خواری علاقه ی خاصی دارد، در مراسم عروسی خواهرش (پرکینز)، مست می کند و ابتدا کیک عروسی را سرنگون می کند و بعد تر لیموزین بزرگ عروس و داماد را می دزدد. دادگاه نیز حکم می دهد که باید بیست و هشت روز را در یک مرکز بازپروری معتادان بگذارند...
در حالی که «رامسس» خود را برای تصاحب تاج و تخت آماده می کند، برادرش «موسی» بی قید و بی تفاوت، روزگار می گذارند تا آن که به رمز و راز واقعی گذشته اش پی می برد؛ این که از قوم بنی اسراییل است و در شیرخوارگی او را در سبدی جای داده اند. و به رودخانه سپرده اند تا از قتل عام جان سالم به در ببرد.
«سالی» و «گیلین اوون» دو خواهر هستند با قدرت های ماورای طبیعی، اما داشتن این قدرت ها برای آن دو بهایی نیز داشته است: بخاطر طلسمی که در زندگی این دو وجود دارد، هر مردی عاشق آن ها شود، بزودی جانش را از دست می دهد...
"رابرت ارنست همینگوی" راننده آمبولانس در دوران جنگ جهانی دوم در ایتالیا است. درحالیکه که شجاعانه زندگی خود را در خط مقدم به خطر می اندازد زخمی شده و به بیمارستان منتقل می شود. او عاشق پرستار بیمارستان می شود...
شهر کوچکی در میسی سیپی. «جیک بریگانس» (مکانگی)، وکیلی تازه کار، دفاع از مردی سیاه پوست به نام «کارل لی هیلی» (جکسن) را به عهده می گیرد. «کارل» دو جوان سفید پوست را به خاطر اذیت و آزار دختر ده ساله اش کشته و این در شرایطی است که کوکلوکس کلان های محلی به رهبری «فردی لی باب» (کیفر ساترلند) محبوبیت دوباره ای پیدا کرده اند.
«لوسی» (بولاک) که در بلیت فروشی قطار شهری کار می کند، در آرزوی ازدواج با «پیتر» (گالاگر)،یکی از مسافران است. روزی «پیتر» به داخل ریل های قطار می افتد و «لوسی» او را نجات می دهد. اما «پیتر» بر اثر شدت ضربه به حال اغما می رود. خیلی زود همه او را نامزد «پیتر» می پندارند و «لوسی» نیز ابتدا سعی می کند واقعیت را بگوید اما بعدتر از بازی در نقش نامزد «پیتر» لذت هم می برد...
قرن بیست و یکم. جامعه آرام است و اهالی «سال آنجلس» از خشونت می پرهیزند. تا این که جنایتکاری به نام «سایمن فلیکس» (اسنایپس) پس از این که سی و پنج سال را به حالت انجماد گذرانده، به قید قول شرف آزاد می شود. اما او بلافاصله شروع به قتل و جنایت می کند و مقامات ناچار می شوند دشمن قدیمی «سایمن»، گروهبان پلیس، «جان اسپارتن» (استالون) را نیز از حالت انجماد خارج کنند...
"میراندا پرسلی" از نیویورک به نشویل می رود تا تبدیل به یک آهنگساز شود. در یک مصاحبه ناموفق او با "جیمز رایت" تازه واردی با استعداد آشنا می شود. در طول تنها چند روز آنها با هم ازدواج می کنند و...
"رکس" و "ساسکیا" زوج جوان و عاشقی هستند که به تعطیلات رفته اند.آنها در میانه راه توقف می کنند و ناگهان "ساسکیا" ناپدید می شود."رکس" سه سال بعد از این اتفاق را صرف پیدا کردن او می کند.او ناگهان تعدادی کارت پستال از رباینده او دریافت می کند که به او قول داده هر چیزی را که اتفاق افتاده آشکار می کند...
"تیت داناوان"، یک بیوشیمیست که در رابطه با زنان موفقیتی نداشته، توسط دوستانش وادار می شود تا با زنی کولی به نام "مادام روث" دیدار کند. او به "تیت" معجون عشق شماره 8 را می دهد، اکسیری که همه زنان را عاشق او می کند و...