"هالی" به نظر میرسه همه چیز داره ، دو بچه ، یک خانه خوب ، یک شغل خوب به عنوان معلم و یک شوهر شاغل با آینده خوب . اما نشانه های نگران کننده ای وجود داره که نشون میده در دنیای هالی همه چیز هم درست نیست و ....
زمان آینده، در دنیایی ویران شده، یک گروه پنج نفره در تلاش برای زنده ماندن هستند و در مزرعه ای که فکر می کنند امن است پناه گرفته اند. اما خیلی زود با یک دسته از بیگانگان تشنه خون مواجه میشوند و مجبورند تا پای مرگ با آن ها مبارزه کنند...
یک کشیش کلیسا سعی می کند تا با استفاده از دعا و اعمال مذهبی و حتی توسل به جادوگری دخترکی را که به نظر می رسد روحش توسط ارواح خبیث تسخیر شده است را نجات دهد .اما تمامی کارهای او بی نتیجه می ماند .هنگامی که او ایمان خود را کم کم به بهبود و کارهایش از دست می دهد .جن و ارواح قدرتشان بیشتر شده و به زودی با کشیش و کسانی که سعی در جن گیری داشته اند درگیر می شوند …
مولی یک زن تازه ازدواج کرده تلاش می کند با فراموش کردن موقعیت شغلی ، خود را برای برعهده گرفتن نقش مادری آماده کند.با اصرار همسرش او عضو یک گروه حمایت از مادران می شود و بت را که به نظر می رسد یک مادر دلسوز است ملاقات می کند.اما نیت واقعی بت چیست؟آیا مولی و خانواده اش در امان هستند؟ ...
«ویلیام وارد» داستان عشق دوران جوانی اش با «ونوس» را بازگو می کند. عشقی که برای هردو آن ها سخت بوده است زیرا هر کدامشان متعلق به فرهنگ و مذهبی مختلف بوده اند...