داستان در مورد پرنسس دایانا می باشد، شخصی که سالهاست آموزش جنگیدن دیده و فردی کاملا ورزیده می باشد. هنگامی که شخص جدیدی قصد تخریب دنیا را دارد، او اکنون سرنوشت جهانیان را در دست دارد تا با جنگیدن در مقابل دشمن خود بتواند دنیا را نجات دهد ...
یک پدر تنها به همراه برادر بزرگترش تصمیم میگیرند تا به یک بانک دستبرد بزنند و با پولی که از آنجا میدزدند ، مزرعه خانوادگیشان در تگزاس را نگه دارند و بدهیهای خود را پرداخت کنند. اما در همین حین دو رنجر تگزاسی نیز به دنبال گرفتن این دو برادر هستند و ...
در دنیایی که رو به ویرانی است یک زن تنها به نام آن (مارگوت رابی) در مزرعهی سابق پدرش زندگی میکند. در شرایطی که بیشتر مردم جهان به خاطر تشعشعات هستهای جان خود را از دست دادهاند، جایی که آن در آنجا زندگی میکند امن به نظر میرسد، تا اینکه سر و کله ی دکتری پیدا می شود که دید علمی به تمام این قضایا دارد...
«اشلی» (لوهان) همیشه از آن دخترهایی بوده که از هر نظر شانس آورده اند. در عوض «جیک» (پاین) اصلا شانسی در زندگی نداشته، دست و پا چفلتی است و همیشه هزار تا بلا سرش می آید. این دو نفر در یک، جشن بالماسکه ی پر رزق و برق به طور اتفاقی با هم آشنا می شوند و تماسی زودگذر باعث می شود که ستاره ی شانس شان با هم تاخت زده شود....
چین و چروک در زمان داستان زندگی دختری به اسم مگ ماری را روایت میکند که بعد از آن که پدر دانشمندش را بدون هیچ دلیلی و به طور مشکوک و مرموزی ناپدید میشود، با برادر و همراه با دوستش تصمیم می گیرند به دنبال پدرش بگردند .
داستان در مورد «لئونارد نیموی» می باشد که به عنوان شخصیت «آقای اسپاک» در سری فیلم های "پیشتازان فضا" بازی کرده و بازیگرانی همچون «جورج تاکی» و «ویلیام شاتنر» در این مستند درباره او صحبتی می کنند ...
یک قطار با بی توجهی بعضی از کارکنان راه آهن، با سرعت بالا به راه افتاده و در آستانه برخورد با موانع سر راه و انفجار است. اما یک مهندس کهنه کار و دستیارش وارد جریان میشوند تا از یک فاجعه جلو گیری کنند.
زمانی که نیرویی اهریمنی به نام پیتچ (قیر) حمله ای به زمین را تدارک میبیند محافظین فنا ناپذیر، گروهی تشکیل می دهند تا از کودکان بی گناه سراسر دنیا حفاظت کنند. این گروه شامل سانتا کروز؛ خرگوش؛ جک فراست و... می شود.
این فیلم داستان دو دوست را روایت می کند که هر دو مامور سازمان سیا هستند، به تازگی رابطه ای را آغاز کرده اند اما بزودی متوجه می شوند که هر دوی آنها عاشق یک دختر شده اند و اینجاست که جنگ بین دو دوست صمیمی آغاز می شود.
داستان فیلم درمورد پسری جذاب و زیباس كه مادرزادی كور بوده و همین امرباعث تمایز او ازدیگران می شه.بعد ازمدت ها احساس تنهایی به توصیهی برادرش تصمیم به قرار ملاقات با دختری میگیره...
ده سال از ترک کردن کمپ Firewood توسط گروه می گذرد و هرکدام راه مختلفی را برای زندگیشان در پیش گرفته اند. اکنون آنها می خواهند برای تجدید دیدار دوباره به آنجا بازگردند. اما زمانی که "بث" اعلام میکند که قرار است کمپ را به فروش برساند، اعضای گروه تلاش میکنند مانع این کار شوند...
داستان سریال به فیلمی به همین نام بازمیگردد. داستان فیلم از آخرین روز اردوی تابستانه ای در کمپ Firewood در سال 1981 آغاز می شود. در حالی که روز، رو به اتمام است و به زودی همه باید به خانه های خود بازگردند مربیان کمپ در تلاشند تا به روابط ناکام و رقابت های بین خود سر سامانی داده و این مسائل را به نتیجه ای برسانند. در مرکز این ماجراها "بث" مدیرکمپ قرار دارد که عاشق ستاره شناسی به نام "هنری" شده است، اما او فرصتی برای این امور ندارد و در تلاش است تا کمپ را از وقوع فاجعه ای احتمالی نجات دهد. اما داستان سریال که در تابستان همان سال در فضای کمپ می گذرد به وقایع قبل از آخرین روز اردو در کمپ می پردازد...
داستان فیلم در سال ۲۲۳۳ اتفاق می افتد ، ولی به طرز خاصی یادآور فیلم های قدیمی هالیوودی در ژانر فضایی است.این بار دو پسر جوان مشتاق با نامهای جیمز و اسپاک با گروهی از اعضای سفینه فضایی برای نجات دنیا از شر نیروهای شیطانی فضایی اقدام به سفر به نقاط ناشناخته فضا می کنند و جیمز که در دوران بچگی پس از نجات از یک حادثه رانندگی با یکی از موجودات فضایی دیدار کرده است برای این سفر بسیار مشتاق است اما در این سفر با اتفاقات و زندگی های عجیبی روبرو می شود...
هنگامی که خدمه سفینه فضایی به خانه باز می گردند شاهد انفجاری عظیم می شوند که همه چیز را در هم می ریزد . کاپیتان کرک مامور می شود که عامل این خرابی را که گویا یکی از خودی ها است ، پیدا کند و در حین اینکار درگیر ماجراهایی می شود ...
"جک رایان" به عنوان مامور تجسس تازه کار «سی.آی.ای» نقشهای را که روسیها به او داده اند را اجرا میکند که با یک حملهی تروریستی اقتصاد آمریکا را درهم بکوبد.
یک ویروس مرگبار کل دنیا را فرا گرفته است. کسانی که به این ویروس مبتلا می شوند، پس از مدت کوتاهی می میرند. در این بین چهار دوست در حال سفر به مکانی امن هستند، اما طولی نمی کشد که می فهمند خود آن ها حتی از این بیماری هم خطرناک ترند...
«سم» که یک تاجر است، بعد از مرگ پدرش برای شرکت در مراسم تشییع جنازه به شهر مادری اش می رود. او بعد از مدتی اقامت در آنجا می فهمد که خواهری دارد که هیچ موقع از وجودش اطلاع نداشته است...