داستان انیمه به صدها سال قبل باز میگردد. جایی که انسانها بدست تایتانها کشته میشدند اما عده اندکی از آنها موفق شدند در شهری با دیوارهای بسیار بلند (حتی بلندتر از بزرگترین تایتانها) پناه بگیرند و جان سالم بدر ببرند. صد سال به همین منوال میگذرد تا اینکه...
کونومی کاساهارا، یک دختر دبیرستانی است که بعد از بردن تعداد زیادی مسابقات «پازل رقابتی»بسیار مشهور شده است. داستان از آنجایی شروع میشه که که او دربارهی کلوب ورزشی صخرهنوردی در مدرسه خود خبردار میشود. استفاده از مهارتهای ویژهای به جز اونهایی که در بازی پازل استفاده میشود باعث میشود که کاساهارا مجذوب صخرهنوردی شود.
در سال ۱۹۳۰ ، دو سال پس از وقایعی که در فصل (بدرود ، عشق من ) رخ داد ، جنگ بزرگ با اهریمن منجر به نابودی امپراطوری و بخشهای گل از نمایشهای رزمی پاریس و نیویورک شد .با برقرار شدن آرامش در زمین و آشکار شدن فعالیت های نمایشهای رزمی ، سازمان جهانی نمایش رزمی از بخش های مختلف بین المللی تشکیل شده ؛ و مسابقه ای به نام نمایش رزمی بین الملی دوساله نیز تاسیس شد.ده سال بعد در سال ۱۹۴۰ ، کاپیتان نیروی دریایی امپراطوری ژاپن ، سیجیرو کامیاما به عنوان کاپیتان بخش گل از نمایش رزمی ...
آنزای یک نیمه خون آشام و سوکاسا یک دختر مدرسه ای عادی است. به نظر میرسد که خون آشام ها در میان انسان ها زندگی میکنند. البته دولت از وجود آنها خبر ندارد، چون که ظاهر آنها چندان با انسان ها تفاوتی ندارد. همچنین آنها نیازی به نوشیدن خون ندارند، اما وقتی هوس میکنند یا عصبانی میشوند، تبدیل به هیولاهای غیر قابل کنترلی میشوند...
«وایولت» در میدان جنگ کلماتی را به گوش شنیده است که فراموش کردن آنها برایش کاری ناممکن است. کلماتی که از زبان فردی عزیز برای او جاری گشته اند؛ کلماتی که هنوز معنای آنها را نمی فهمد. جنگ بزرگی که سرزمین «تلسیس» را به دو جبهه مخالف تقسیم کرده است بعد از چهار سال به پایان می رسد و مردم به نسل های جدید خود خوش آمد می گویند. «وایولت اورگاردن» در این بین، دختر جوانی است که به تا بحال با نام «سلاح» شناخته می شده و حال با خارج شدن از میدان جنگ برای شروع زندگی جدیدی در دفتر پستی مشغول به کار می شود؛ آنجا او با ابزاری کار می کند که افکار مردم را به کلمات مبدل می کنند و این عمل بسیار او را تحت تاثیر قرار می دهد. وایولت کار خود را ادامه می دهد و در این مسیر با فوران احساسات و شور و شوق انسان های پیرامون خود روبرو می شود و در عین حال به دنبال معنی کلماتی است که تا کنون از فهم آنها عاجز مانده است.
پایان جهان، نام این انیمه ژاپنی می باشد که داستان آن از این قرار است که ویروسی ناشناخته روی کره زمین پدیدار شد و تمامی افراد آلوده به ویروس که سنشان بالاتر از سیزده سال بود را به کام مرگ برد. همزمان با این بحران خونآشامها نیز زمین را به تسخیر خود درآوردند و دیگر انسانها را به بردگی گرفتند. در این میان پسر جوانی به نام هیاکویا یوئیچیرو که همراه با بچههای دیگر در نوانخانهای تحت اداره خونآشامها زندگی میکند، آرزوی تغییر این وضع بد را در سر دارد…