ژانویه 1959، اتحاد جماهیر شوروی. در کوههای یخی اورال، گروهیمتشکل از ۹ دانش آموز به اسکی می روند. با وجود اینکه همه آنها کوهنوردان با تجربه ای هستند، اما هرگز به مقصد نمی رسند.
اسنیفر کارآگاهی است که دارای شامه بسیار قوی بوده و با بو کشیدن میتواند آثار به جا مانده از مواد مختلف را استشمام کند و پروندههای جنایی را پیش ببرد...
یک ویروس ناشناخته موسکو را به شهر مردگان تبدیل کرده است. برق تولید نمی شود، پول ارزشش را از دست داده است و کسانی که هنوز به ویروس آلوده نشده اند نیز به سختی برای غذا و سوخت مبارزه می کنند. شخصیت اصلی داستان، سرگی، به همراه زنی که عاشقش است و پسر او در خارج از شهر زندگی می کند. این مکان هنوز امن است اما او برای نجات همسر سابق و فرزندش به مسکو می رود؛
در سال 2029، رباتها بخشی از زندگی روزمره انسان ها شده اند. آنها بچه ها را بزرگ می کنند، به عنوان راننده شخصی، محافظ امنیتی و حتی عشقباز کار می کنند. اما از نظر برخی رباتها موجوداتی بی روح هستند که برای انجام وظایف انسان ها طراحی شده اند. اما زمانی که رباتها دارای احساسات و عاطفه شدند، گروهی شورشی زندگی رباتها را مجاز ندانستند و وارد جنگی خونین بین انسان ها و رباتها شدند.
حوادث این مجموعه که بر اساس کتاب سه گانه ای نوشته آنتونی راباکوف ساخته شده است، در طی سال های 1930 تا 1940 رخ می دهد که بیننده را به درون دفاتر و سازمان های کرملین می برد.