زنیا،اوهایو.شهری کوچک و ساکت که پس از برخورد گردباد با آن در سال 1970 هیچگاه ترمیم نشد."سولومون" و دوستش "تاملر" نوجوانانی هستند که کاری جز تلف کردن وقت خود ندارند ...
«لو جین پوپلین» (هاون) که پس از مدت کوتاهی حبس به خاطر دزدی آزاد شده به دیدار شوهرش، «کلوویس» (آترتن) در زندان دیگری می رود و به او خبر می دهد که مقامات، پسر کوچک شان را به خانواده ای دیگر سپرده اند و قانعش می کند تا بگریزد و با هم به شوگرلند بروند و بچه را پس بگیرند.