این فیلم داستان گروهی از دوستان را به تصور میکشد که در مسیر رشتهکوه آپالیشین به ماجراجویی و پیاده روی میپردازند. اما خیلی زود با جامعهای بهنام بنیاد روبرو میشوند ، مردمی که صدها سال است در کوهستان زندگی میکنند و…
در هنگام شام تعدادی از دوستان تصمیم میگیرند بازی انجام دهند. هر کدام از آنها باید موبایل خود را در وسط گذاشته و تمامی پیامها و تماسها را به سایرین نشان دهد
چند نوجوان کنجکاو به همسایهشان که یک پلیس است مشکوک میشوند و فکر میکنند که او یک قاتل سریالی است. آنها در طول تابستان برای جمعآوری مدارک تلاش میکنند، اما هر چقدر که به حقیقت ماجرا نزدیکتر میشوند...
داستان فیلم درباره چند هم کلاسی سابق است که تصمیم میگیرند تا گرگم به هوا (Tag) بازی کنند با این تفاوت که محدوده محیط بازی کل کشور را میتواند در بر بگیرد…...
این سریال که اثر جدید کارگردانِ فیلم های معروف Neighbors و Forgetting Sarah Marshall می باشد، روایتگر داستان چند دوست دوران دانشگاه است که در جوانی به دانشگاه هاروارد رفته و حالا که در دههی 40 زندگی خود بهسر میبرند، با دوستیهای قدیمی، روابط عاشقانه، و مسنتر شدن، دست و پنجه نرم میکنند....
گروه « The Barden Bellas » پس از موفقیت هایی که در اجرای موسیقی در قسمت اول این فیلم بدست آورند، حالا به نظر می رسد که هیچ رقیب قدرتمندی را در کنار خود نمی بینند. اما اجرای آنها در مقابل دیدگان رئیس جمهور باراک اوباما(!) به یک فاجعه ختم می شود و حیثیت این گروه بر باد می رود. به همین جهت آنها برای بازیابی اعتبار از دست رفته شان تصمیم می گیرند در مسابقات جهانی کپلا شرکت کنند...
داستان این سریال برگرفته از رمان My Fat, Mad Teenage Diary نوشته Rea Earl می باشد که درباره یک دختر 16 ساله به نام ری ( راشل ) به وزن 140 کیلو است که به دلیل خودزنی به تیمارستان میبرد. زمانی که او قرار است دوباره به خونه برگردد، در راه قدیمی ترین دوستش به نام کالی رو ملاقات می کند که با گروه جدیدی به خوش گذرانی می روند. کالی از اون میخواهد که با دوستان جدیدش همراه شود و خوش بگذراند اما ...
بکا که یک دانشجوی تازه وارد در دانشگاه باردن است برای ورود به گروه بلا که یک گروه موسیقی دخترانه است فریب می خورد. گروه بلا برای آنکه انرژی بیشتری برای نمایش شان داشته باشند، از پسر های گروه رقیب استفاده می کنند و...
دختری بنام «جس»، بعد از جدا شدن از دوست پسر سابقش، برای بازیافتن روحیه اش به مکانی تازه برای زندگی احتیاج دارد. از این رو به خانه ای می رود که سه مرد مجرد مستاجران آن هستند. گرچه این سه مرد ابتدا با رفتارهای غیر معمول جس روبرو می شوند، اما تصمیم میگیرند به او کمک کنند تا دوباره خودش را پیدا کند...
جيمي يک مامور استخدام است که به تازگي از دست دوست پسر عجيب و غريب اش به نام کيونسي خلاص شده. جيمي حالا بعد از اين جدايي با خيال راحت سرش به کارش گرم است و به نظر مي رسد کم کم به زندگي طبيعي خود بازگشته. او به منظور استخدام فردي براي مجله GQ، به شخصي به نام ديلان مي رسد که بهترين گزينه براي اين شغل است. ديلان نيز پيشنهاد جيمي را مي پذيرد و از خانه اش در لس آنجلس به نيويورک مي آيد تا مشغول بکار شود. جيمي اولين کسي است که در نيويورک به ديلان خوش آمد مي گويد و از طرفي تنها کسي هم هست که ديلان در نيويورک مي شناسد، به همين دليل سعي مي کند تا به او نزديکتر شود و با او بيشتر آشنا شود. بزودي مشخص مي شود که ديلان هم تجربه يک رابطه تلخ با دوست دختر سابقش به نام کايلا را داشته و از اين رو با جيمي همدرد است. اين دو بعد از صحبتهاي مختلف به اين نتيجه مي رسند که در اصل انسان بايد رابطه ي جنسي بي قيد و شرط داشته باشد. بنابراين آنها اين نوع رابطه را آغاز مي کنند اما ادامه اين رابطه چندان هم آسان نيست چون زماني که پاي افراد ديگر وسط بيايد، غيرت طرفين هم گل مي کند و....