آنکوش رامدِو پسری اهل دهلی ست که روزها جلوی دفترخانه ی ازدواج منتظر مینشیند تا اگر زوجها نیاز به شاهدِ عقد داشتند با گرفتنِ ۲۰۰ روپیه برای آنها شهادت دهد و از همین طریق امرار معاش میکند، روزی با مگها آشنا میشود. مگها دختری ست اهل ناینیتال که با دوست پسرش قرار گذاشتند از خانه فرار کنند، به دهلی آمده و با هم ازدواج کنند ولی پسر سر قرار حاضر نمیشود و………….