اشتیاق به ذبح باکس را در صف کشتارگاه محلی نگه می دارد ، جایی که می تواند عطش خون را فرو بکشد. وقتی نیتان ، جوان مشروط به شهر می رسد ، به باکس دستور داده می شود که او را زیر بال خود ببرد و به زودی این دو نفر به دلیل قتلی با هم رابطه برقرار می کنند. این دو که نمی توانند در برابر وسوسه های خونین مقاومت کنند ، دوستی ایجاد می کنند که حول بیماری آنها برای کشتن است. دوستی که خبر بدی برای همه افراد در شهر است.